امروز ظهر رسیدم خواهرم یه ناهار عالی تدارک دیده بود خیلی چسبید
فقط دلم برا تنها گلم خیلی تنگ شد بود(دلتنگشم)
اونجا که باشی فکرو ذهنت تنها گلته
تو این فکری که شاید دیگه نبینیش از این میترسی که نتونی برگردی
اگه کسی تو زندگیت نباشه اصلا بیخیالی
اما اگه دلت برا یه نفر بتپه همش نگرانی همش به اون فکر میکنی
سفر خوبی بود قسمت نشد برم ایتالیا برگشتم
جای خیلی خوبیه تنها تفلیس بودم ولی دلتنگ گلم...
بیشتر نشد بگردم همش باید تو غرفه بود
تنها برا گلم یه کادو خوب گرفتم
یه جفت کفش زیبا روسی کفش سیاه روسی جنس عالی چرمش گفت نمیدونم یه اسم سختی گفت به روسی متوجه نشدم از عکسش متوجه شدم چرم یه حیون شبیه کرگدنه
خیلیم گرون اینجا که پیدا نمیشه ولی اینجا اون کفشو بیارن یه تومن
حداقل میگن همه زندگیم گلمه اما دریغ نمیدونم تو دلش چقد ازم ناراحته
تنها برا گلم این کادوه گرونو خریدم یه چنتا لباس خریدم ارزون
همش خدا خدا میکردم که زهرا ازم ناراحت نباشه ببخشه
نظرات شما عزیزان:
|